گرچه وبلاگ زیاد است که دیدن دارد
قلم سادهی تو شوق پریدن دارد
و در این سیل گلآلود مجازی، تنها
حرفهایی که زلال است شنیدن دارد
سلام
سید طاها هستم، اهل همین حوالی.
رباعی پر از لطف بالا را، همان اوایلی که وبلاگ را ساخته بودم، خواهرم برایش سرود. به من که خیلی چسبید آن زمان. همینجا یکبار دیگر از ایشان تشکر میکنم. متشکرم!
اما از این رباعی که بگذریم، خواجه شمسالدین محمد میفرماید که:
«آنچه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار
جرعهای بود از زلال جام جانافزای تو»
خواستم در جریان باشید!
از خواجه شمسالدین محمد عزیز هم به خاطر همهی حقی که به گردن ادب پارسی دارد تشکر میکنم. سپاس!
خب.
امیدوارم که نوشتههایم با اسم وبلاگ تناسب قابل قبولی داشته باشد و زلال باشد و خیلی خوب باشد! آنچه مینویسم هم در یک قالب یا موضوع مشخصی نمیگنجد. از هر دری ممکن است باشد. چه اشکالی دارد؟!
نظرات شما و همراهیهای شما و نقدهای صریح شما و کمکهای شما برای بهتر شدن، بیتردید خیلی برایم ارزشمند است. غیر از راه کامنت گذاشتن پای نوشتهها، این صفحهی «چیزی بگو» هم اختصاصاً برای ارسال پیامهای خصوصی شما قرار داده شده، که اگر حرفی داشتید، بفرمایید. (زیر کادر درج پیام خصوصی یک توضیحی است که بهش دقت داشته باشید لطفا.)
و اما -گفتن هم ندارد و خودتان واقفید- که شرط اخلاق و مراعات حقالناس این است که اگر مطلبی را از اینجا -یا از هرجای دیگر- نقل میکنید، منصف باشید و منبعش را هم ذکر کنید. دمتان گرم!
سربلند و سعادتمند باشید
با ادای احترام
+ بله! این صفحه ممکن است هر از گاهی ویرایش شود!