زلال؛ مثل چشمه، مثل اشک

زندگی لمس این لحظه‌ست...

زلال؛ مثل چشمه، مثل اشک

زندگی لمس این لحظه‌ست...

زلال را دنبال کنید
سلام

این،
چشمه‌ای است زلال،
از دلِ سنگِ کوهی رو سیاه.
از سنگ هم چشمه‌ می‌جوشد.
من دیده‌ام.
با دو چشم خود،
و در دو چشم خود،
و از دو چشم خود.
لحظه‌ها زلال‌اند و گوارا؛
زمانی که عکس خودم را در چشمه‌ی چشمم تماشا می‌کنم.
و آن موقع دل سنگ ترک برمی‌دارد.
و زلال جاری می‌شود.
زلال، مجرای دردهایی است که از کوهی راه به برون یافته است.
زلال،
گاهی چشمه‌ی آبی خنک است.
و گاهی آبِ معدنیِ جوشان.
بستگی دارد در دل کوه چه خبر باشد...


اگر مطلبی را از این‌جا -یا از هرجای دیگر- نقل می‌کنید، منصف باشید و منبعش را هم ذکر کنید. دمتان گرم :)

آن‌چه گذشت

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

حیف شد آن درخت زیبا، که همۀ میوه‌هایش کال چیده شد، و هرگز فرصت نکرد تا طعم واقعی‌شان را به‌کام دوست‌دارانش بچشاند، و یأس سردی در همۀ آوندهایش دوید، و وقتی که طوفان درخت کهن‌سال کنار دستش را از پایه می‌شکست و با سر به‌زمین می‌افکند، دلش می‌خواست که برای او هم چنین می‌شد، و حتی آن زمانی که سپیدارها به‌چنگ اره‌های برقی افتاده بودند و صدایش تا این حوالی هم می‌آمد؛ و آن ظهر آفتابی هم، که دو کودک خسته زیر سایه‌اش دراز کشیدند و از میان برگ‌هایش به‌جستجوی شعاع نور خورشید سرگرم شدند، دلش را هیچ گرم نکرد.

موافقین ۱۸ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۴۷
طاها