تصور کن کسی را که عزیزش سکتهی مغزی کرده و به کما رفته و در بخش مراقبتهای ویژه، به زور چند دستگاه زنده نگهش داشتهاند. مثلاً میتواند پسری باشد که مادرش در چنین حالی است. برای این پسر فراهمکردن هزینههای سنگین بیمارستان سهلتر است از آن امضایی که باید پای برگ رضایت بزند تا دستگاهها را از مادرش جدا کنند. این پسر برای بهبود مادرش دعا میکند، هزینه میکند، سختی میکشد، امید دارد...
حالا تصور کن این پسر، برادر بزرگتری داشتهباشد که مدتی گذاشتهبوده و رفتهبوده و حالا دوباره در این شرایط به یاد مادر و برادرش افتاده باشد و از راه رسیدهباشد. برادر بزرگتر طرز فکرهای خاص خودش را دارد. برای او این هزینههای بیمارستان بیمعنی و غیرمنطقی است و هیچ توجیهی ندارد. برای او، بود و نبود این دستگاهها تفاوتی نمیکند. او مثل برادرش نیست که فرق زندهبودن و نبودن مادر را در این شرایط درک کند. پس میرود و راست امضا میزند پای برگ رضایتنامه و مقدمات جداکردن دستگاهها از پیکر مادر فراهم میشود.
و حالا تصور کن که برادر کوچک - که دیگر کاری از دستش برنمیآید - دمی که دارند دستگاهها را جدا میکنند پشت شیشهی بخش مراقبتهای ویژه ایستاده و لحظهلحظه امیدهایش را تکتک از قلبش میکَند و به کناری میاندازد. از پشت شیشه نگاه میکند که یکییکی، آرامآرام دستگاهها را جدا میکنند. نگاه میکند و در سکوت فریاد میکشد و در خودش میسوزد. نگاه میکند با حسرت، نگاه میکند با اشک، نگاه میکند با آه، نگاه میکند و با بغضی که دارد خفهاش میکند کلنجار میرود، نگاه میکند و دل میکَند، دل میکند از آنهمه امید، از آن همه خاطرات خوب، از آنهمه عشق، از آنهمه زندگی...
میدانی؟ وقتی داشتم عکسهایش را میدیدم، که آمدهاند و دارند پلمپ1 میکنند، یک حس مشابهی داشتم. با حسرتی مشابه، با آهی مشابه، با بغضی مشابه، با احساسی مشابه.
تذکر: این صرفاً ابراز صادقانهی یک احساس است، نه اظهار نظر سیاسی و از اینحرفها. امیدوارم واگویهی آنچه در قلبم میگذرد کسی را نرنجاند.
نیمهمرتبط: اگرچه این یک تشبیهی بود برای تداعی بهتر یک احساس، اما میتواند بهانهای هم باشد برای یک دعای خوب: خدا سایهی عزیزانمان را بر سرمان حفظ کند. آنهایمان که هنوز از نعمت مادر برخورداریم، خدا کمکمان کند که قدرشان را بدانیم. مادر آفریدهی شگفتآوری است، از شکوهمندترین مخلوقات خداوند مادر است. صفات متعددی از خدا را میتوان در مادر متجلی دید. حق مادری مادرها هرگز توسط فرزندان ادا نمیشود. چون اصلا توان چنین چیزی از عهدهی بشر خارج است. کوتاه کنم؛ به قول میلاد عرفانپور: مظلومترین عاشق دنیا، مادر...
1- در پی تذکر دوستان برای روشنتربودن مطلب این پاورقی را اضافه میکنم که منظور پلمپ دستگاههای سانتریفیوژ در تأسیسات هستهای برای جلوگیری از غنیسازی بیش از پنج درصد است، مطابق توافقنامهی ژنو.