میگفت: طرف هنوز در پیشگیری یا حل تنش میان همسر و مادرش راه به جایی نمیبرد، هنوز بلد نیست با همنوعش درست ارتباط برقرار کند، بلد نیست به دوست و خانوادهاش به شکل مقبولی توجه و ابراز محبت کند، از اینکه هر از گاهی احوالی از در و همسایه و خویش و قوم و دوست و آشنا بپرسد، غفلت میکند؛ بعد وقتی ازش میپرسی دغدغههایت چیست، میگوید «پیچ تاریخی نظام و برپایی تمدن با شکوه اسلامی»!
میگفت: اگر راست میگویی، پیش از همه، راهحلِّ درستوحسابیِ مشکلات خودت را پیدا کن. وقتی توانستی گرفتاریهای خودت را درست بشناسی، بفهمی، چاره کنی و از پسش بربیایی، آنوقت به حل مشکلات دیگران هم فکر کن. وقتی چارهی گرفتاریهای خُردِ شخصی خودت را بلد نیستی، بیخود به حل کلانمشکلات بزرگ اجتماعی و اقتصادی و سیاسی فکر نکن، که در آن صورت فقط داری یک مشت شعارِ مفت میدهی و جهان را بیهوده از سر و صداهای بیخاصیت پر میکنی! اما وقتی فهمیدی درد خودت چهطور دوا میشود، در گام بعدی به بغلدستیِ دچار همین مسئله هم راهکارِ مؤثر پیشنهاد میدهی، و کمکم روش حل مسئله و چارهی مشکلات بزرگتر و همهگیرتر را به شکلی میآموزی که شعارهای غرّا و آتشین ولی توخالی نباشد، و راستیراستی راهی بگشاید...