در اغلب روزهای زندگی، صبحها که از خواب بیدار میشویم، چهکار میکنیم؟ دربارهی خودم مرور میکنم. بعد از جمعکردن رختخواب و آبی به دستوصورت زدن، نوبت به پیشصبحانه و صبحانه و پسصبحانه میرسد! یکچیزی بخوریم راه گلو باز شود، بعد یکچیزی بخوریم که از گلو عبور کند، بعد یکچیزی بخوریم که بعد صبحانه بچسبد، و خلاصه کلی وقت صرف این خوردنها میشود.
هنری دیوید ثورو (1817-1862) در همان فصل اول «والدن» به این اشاره میکند که آدم تا چه اندازه باید به ضروریات زندگیاش بند شود، و از چه زمانی باید تکاپو برای آنها را کافی بشمارد و به پلههای بالاتر زندگی قدم بگذارد. یک مثال جالب میزند. دانه، تا زمانی که برای رفع نیازهای ضروریاش کافی باشد ریشه میدواند، و بعد از آن سر از خاک بیرون میآورد و مسیرش را به آسمان پیش میگیرد. بزرگ میشود و شاخه میآورد و میوه به ثمر میرساند. اگر قرار بود دانه تا آخر عمرش فقط ریشه بدواند تا از خاک هرچه را که دارد برای خود جذب کند، هیچوقت شاخسار سبزش بر زمین سایه نمیافکند و میوههایش سبد باغبان را پر نمیکرد. حالا اگر چیزهایی را که برای زندهماندن لازم است، مثل غذا، بخواهیم فراهم آوریم، چهقدر و تا کجا باید پیش برویم؟ این همان سؤال اساسی است.
خب، بقیهی روز را چهطور میگذرانیم؟ دربارهی خودم که مرور میکنم، لابهلای کار و یا حتی گاهی حین آن به بهانهی استراحت میان کار، گاهبهگاه سرک میکشم به انبان خوردنیها. تنقلات یا قدری نوشیدنی گزینههای پرتکرار هستند. معمولاً همین استراحتی که با خوردن یا نوشیدن معنای درست و حسابی پیدا کرده، مقدار قابل اعتنایی وقت میگیرد. میتوانم آن سؤال اساسی را دوباره بپرسم. چهقدر از این خوردنها برای رفع نیاز ضروری بدن به خوراک و نوشیدنی، کافی است؟
فکر میکنم که ماه رمضان برای کسانی که روزه میگیرند، کلی وقت مفید به ارمغان میآورد! برنامهی صبحهای ماه رمضان، به جای آنچه در بند اول گفتم، اینطوری میشود که از خواب بیدار میشویم، دست و روی خود را میشوییم و ده ثانیه تأمل میکنیم و میبینیم که قرار نیست چیزی بخوریم و میرویم سراغ کارمان. طول روزش چهطور میگذرد؟ خسته میشویم، بلند میشویم که استراحتی بکنیم. استراحت برای تکاندن خستگی کار، طی حدود پنج دقیقه به نتیجه میرسد و خوردنی و نوشیدنی هم قرار نیست وقت بیشتری بگیرد. برمیگردیم سر کارمان. در ماه رمضان، به خوبی میتوانم لمس کنم که خوردن و نوشیدن، به شدت بر خلاف تصوری که از قبل داشتم، چهقدر هر روز وقت ما را میگیرد! این در حالی است که یک وعدهی حسابشدهی سحریِ ماه رمضان تا ساعتها بعد از سحر به خوبی از عهدهی تأمین انرژی لازم برای کار -خصوصاً اگر کارهای یدی و بدنی نباشد- برمیآید. راستی ما چهقدر برای غذا -یا دیگر چیزهایی که برای زندهماندن بیش از حد کفاف نیازشان نداریم- ریشه میدوانیم و وقتمان را ضایع میکنیم؟!