توی بروشورهایی که در حرم امام رضا میدادند، یک صفحهای داشت در مورد برخی مشاهیر مدفون در حرم. آن صفحه را که دیدم، راست چشمم افتاد به عکس ملاصدرا و شگفتی زیاد در شکل دهان و چشم من نمایان شد. خواهرم که از تعجب من تعجب کرده بود، دلیل را پرسید. من هم در همان حال که داشتم جواب میدادم، بروشور را به کلهام نزدیک کردم تا ببینم دور و بر عکس چه نوشته. دیدم نوشته «بهاءالدین محمد عاملی، معروف به شیخ بهایی». بلافاصله در ادامهی پاسخم این نکته را هم برای خواهرم گفتم؛ که کنارش نوشته شیخ بهایی، در حالی که عکس ملاصدرا است. خواهرم پرسید «از کجا میدانی ملاصدرا است؟» گفتم در جاهای دیگری دیدهام که این نقاشی به چهرهی ملاصدرا نسبت داده شده. گفت «شاید آنها اشتباه بوده!» به همین راحتی! چیزی نگفتم و شانهای بالا انداختم و ادامهی بروشور را ورق زدم. به این فکر میکردم که آیا ممکن است یک چیز پرتکرار اشتباه باشد و اتفاقاً یک مورد نادر درست باشد؟ و دیدم که بله! از قضا خیلی ممکن است و خیلی هم اتفاق میافتد. مثلاً خرافاتی که جزء فرهنگ عمومی مردم بوده یا باورهایی که رایج بوده ولی درست نبوده. در چنین شرایطی اگر کسی خلاف فرهنگ عمومی رفتار کند، شاید خیلی شگفتیبرانگیز باشد، گرچه رفتار درست همانی است که او انجام میدهد. حالا در مورد عکس شیخ بهایی به نظر نمیرسید اینطوری باشد و به نظر میرسید یک سهو و سهلانگاری در طراحی باعث این مسئله شده باشد، اما در کل نکتهی سادهای که خواهرم گفته بود، نکتهی ارزشمندی بود، حتی اگر خودش هم نمیدانست که نکتهاش اینطور ارزشمند است!
بله. من آخر پارسال تا اول امسال را مشهد بودم. یکی دو روزی از آن و یکی دو روزی از این. قبل از رفتن دوستی بهم گفت «خوش به حالت که سال جدیدت رو کنار امام رضا شروع میکنی». من هم بهش گفتم که «تو هم میتونی کنار امام رضا شروع کنی! امام اگر امام است، با یک سلام میآید کنار قلب تو و سال جدیدت کنار او آغاز میشود.» ای بسا کسی که موقع تحویل سال در حرم امام نشسته باشد و دلش پی آرزوهای خودش باشد. کنار بودن به چه معنی است؟ مثلاً فکر کن مردی که همسرش را در آغوش گرفته، اما دلش پی کار و گرفتاری خودش باشد؛ و یک مرد دیگری را که دنبال کار و گرفتاری خودش باشد، اما دلش پی معشوقهای. به نظر تو زن و مرد کدام یک از این دو قصه بیشتر کنار هم هستند؟! حالا دور از تشبیه. منظور اینکه، من کنار هم بودن را آنطوری میفهمم، که دلت کنارش باشد، که یادش در دلت باشد. حالا اگر جسمت هم کنارش باشد که چه بهتر. خیلی بهتر! هم کنارش باشی و هم حواست بهش باشد. اما حواس جمع خیلی مهم است. مهمتر است. من اینطور فکر میکنم. صحبت از امام هم که میشود، من فکر میکنم اگر دلت به یاد امامی که دوستش داری گرم است، خیلی غصهی نبودن در بارگاهش را نخور. سعی کن تا جایی که میتوانی شکل و شمایل رفتار و زندگیات به خوبیها و قشنگیهای رفتار و زندگی آن امامِ خوب، شبیه شود. آنوقت تو از همهی مردم، حتی از خود مشهدیها و خود خادمان حرم هم به امام نزدیکتری. آنوقت قلب تو میشود ضریح امام و پنجرهی حاجت. مینشینی کنار دل خودت و دعای تحویل سال میخوانی. «حوّل حالنا إلی أحسن الحال» میخوانی. ای بسا بیشتر مقبول بیفتد.
سال جدیدتان پر باشد از حال خوب. سال جدیدتان مبارک باشد.