— بار
دوشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۴۷ ب.ظ
حیف شد آن درخت زیبا، که همۀ میوههایش کال چیده شد، و هرگز فرصت نکرد تا طعم واقعیشان را بهکام دوستدارانش بچشاند، و یأس سردی در همۀ آوندهایش دوید، و وقتی که طوفان درخت کهنسال کنار دستش را از پایه میشکست و با سر بهزمین میافکند، دلش میخواست که برای او هم چنین میشد، و حتی آن زمانی که سپیدارها بهچنگ ارههای برقی افتاده بودند و صدایش تا این حوالی هم میآمد؛ و آن ظهر آفتابی هم، که دو کودک خسته زیر سایهاش دراز کشیدند و از میان برگهایش بهجستجوی شعاع نور خورشید سرگرم شدند، دلش را هیچ گرم نکرد.
۹۹/۰۳/۰۵