آغوش
چهارشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۴۹ ب.ظ
بعضیوقتها که خیلی دلم میگیرد،
دنبال فرصتی میگردم که اشک بریزم و زار بزنم و مثل مرد گریه کنم!
در خلوتی زیر آسمان، سرم را بالا میگیرم
- بالاتر از همیشه -
و مثل مرد،
در آغوش خدا
سیر گریه میکنم...
نکته: مرد که گریه نمیکند، جز در آغوش خدا!
توشیح: مخصوصاً پنجشنبهشبها، وقتی جملاتِ یک مرد را تکرار میکنی... و چهقدر این جملات بر دل مینشیند،، و چهقدر تو را بالا میبرد، و چهقدر تو را زمین میزند، و چه میکند با تو... آیا برایت همین یک نعمت بس نیست که اذن یافتهای جملههای مولایت را پیش خدا ضجه بزنی...؟ اصلاً از همان اولش بوی رحمت واسعه میدهد، صفای بیبدیلی دارد دعای کمیل... خدایی!
۹۲/۰۶/۰۶