این،
چشمهای است زلال،
از دلِ سنگِ کوهی رو سیاه.
از سنگ هم چشمه میجوشد.
من دیدهام.
با دو چشم خود،
و در دو چشم خود،
و از دو چشم خود.
لحظهها زلالاند و گوارا؛
زمانی که عکس خودم را در چشمهی چشمم تماشا میکنم.
و آن موقع دل سنگ ترک برمیدارد.
و زلال جاری میشود.
زلال، مجرای دردهایی است که از کوهی راه به برون یافته است.
زلال،
گاهی چشمهی آبی خنک است.
و گاهی آبِ معدنیِ جوشان.
بستگی دارد در دل کوه چه خبر باشد...
●
اگر مطلبی را از اینجا -یا از هرجای دیگر- نقل میکنید، منصف باشید و منبعش را هم ذکر کنید. دمتان گرم :)