این، چشمهای است زلال، از دلِ سنگِ کوهی رو سیاه. از سنگ هم چشمه میجوشد. من دیدهام. با دو چشم خود، و در دو چشم خود، و از دو چشم خود. لحظهها زلالاند و گوارا؛ زمانی که عکس خودم را در چشمهی چشمم تماشا میکنم. و آن موقع دل سنگ ترک برمیدارد. و زلال جاری میشود. زلال، مجرای دردهایی است که از کوهی راه به برون یافته است. زلال، گاهی چشمهی آبی خنک است. و گاهی آبِ معدنیِ جوشان. بستگی دارد در دل کوه چه خبر باشد...
● اگر مطلبی را از اینجا -یا از هرجای دیگر- نقل میکنید، منصف باشید و منبعش را هم ذکر کنید. دمتان گرم :)