زلال؛ مثل چشمه، مثل اشک

زندگی لمس این لحظه‌ست...

زلال؛ مثل چشمه، مثل اشک

زندگی لمس این لحظه‌ست...

زلال را دنبال کنید
سلام

این،
چشمه‌ای است زلال،
از دلِ سنگِ کوهی رو سیاه.
از سنگ هم چشمه‌ می‌جوشد.
من دیده‌ام.
با دو چشم خود،
و در دو چشم خود،
و از دو چشم خود.
لحظه‌ها زلال‌اند و گوارا؛
زمانی که عکس خودم را در چشمه‌ی چشمم تماشا می‌کنم.
و آن موقع دل سنگ ترک برمی‌دارد.
و زلال جاری می‌شود.
زلال، مجرای دردهایی است که از کوهی راه به برون یافته است.
زلال،
گاهی چشمه‌ی آبی خنک است.
و گاهی آبِ معدنیِ جوشان.
بستگی دارد در دل کوه چه خبر باشد...


اگر مطلبی را از این‌جا -یا از هرجای دیگر- نقل می‌کنید، منصف باشید و منبعش را هم ذکر کنید. دمتان گرم :)

آن‌چه گذشت

یک نامۀ کوتاه

شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۲:۱۲ ب.ظ

سپیدِ عزیز و بزرگوار، سلام

می‌دانم که شرایط مهم و حساسی داری و نمی‌خواهم زیاد وقتت را بگیرم. کوتاه بگویم که این‌روزها ما هم حسابی به‌یادت هستیم و برایت دعا می‌کنیم و امیدوارم که توان‌مند و قبراق باشی. تو چه بسیار گران‌قدر هستی و ما سالیان دراز از قَدرَت غافل بودیم. ما را ببخش اگر در شکرگزاری حضور ارزشمندت کوتاهی کردیم. این روزها تا می‌توانی مواظب خودت باش که چشم امید خیلی‌ها به‌توست. خودت را حسابی قوی کن و با توان و انگیزۀ بالا، در آمادگی کامل باش. اگر حمله‌ای رخ داد، آرامش خودت را حفظ کن، اما وقت را هدر نده. نفس عمیق بکش، بر توانایی‌هایت مسلط شو، از آن شاخک‌های بی‌ریخت دور کلۀ کوفتی‌اش هیچ نترس، و با قدرت و اعتماد به‌نفس اقدام کن و بخورش. اگر هم خوردنی نیست، بهش شلیک کن یا هر طور که دخلش می‌آید. قوی باش و هیچ واهمه‌ای نداشته باش. تو می‌تونی پسر!