زلال؛ مثل چشمه، مثل اشک

زندگی لمس این لحظه‌ست...

زلال؛ مثل چشمه، مثل اشک

زندگی لمس این لحظه‌ست...

زلال را دنبال کنید
سلام

این،
چشمه‌ای است زلال،
از دلِ سنگِ کوهی رو سیاه.
از سنگ هم چشمه‌ می‌جوشد.
من دیده‌ام.
با دو چشم خود،
و در دو چشم خود،
و از دو چشم خود.
لحظه‌ها زلال‌اند و گوارا؛
زمانی که عکس خودم را در چشمه‌ی چشمم تماشا می‌کنم.
و آن موقع دل سنگ ترک برمی‌دارد.
و زلال جاری می‌شود.
زلال، مجرای دردهایی است که از کوهی راه به برون یافته است.
زلال،
گاهی چشمه‌ی آبی خنک است.
و گاهی آبِ معدنیِ جوشان.
بستگی دارد در دل کوه چه خبر باشد...


اگر مطلبی را از این‌جا -یا از هرجای دیگر- نقل می‌کنید، منصف باشید و منبعش را هم ذکر کنید. دمتان گرم :)

آن‌چه گذشت

ژرفا

سه شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۲۷ ق.ظ

شب از نیمه گذشته. در قطارم. در میانه‌ی سالن پر از جمعیت یک قطار اتوبوسی. در این شلوغی، عمیقاً احساس تنهایی می‌کنم، اما امشب این تنهایی را دوست دارم. اشک گرمی آرام آرام روی گونه‌ام می‌لغزد. غم لطیفی قلبم را در آغوش گرفته.  تلاقی چرخ و‌ ریل قطار، موسیقی ساده و یک‌نواختی را می‌نوازد. موسیقی با حال من تناسب خوبی دارد. سرم را گذاشته‌ام روی شانه‌ی پنجره، و زل زده‌ام به تاریکی مواج در شب بیابان. نفس‌هایم یک در میان بوی آه می‌دهد، اما آرامم. درست در میانه‌ی روزهایی پر اضطراب، دقیقه‌های آرامی را سپری می‌کنم. یک آرامش ژرف در دل تنهایی عمیق.

موافقین ۱۵ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۲۹
طاها